شعر و ادب
بهترين ها را براي شما انتخاب كرده ايم

حسرتم چشم سیاه و گیسوان بور نیست 

عاشقی این روزها جز وصله ای ناجور نیست

زخم‌های کهنه ام را مرهمی پیدا نشد

همدمی دیگر برای این دل رنجور نیست

هیچ کس درد مرا این روزها باور نکرد

چاره ای دیگر بجز خوابیدنم در گور نیست 

هر که می آید دم از آزاد مردی میزند

دار بسیار است، اما هیچ کس منصور نیست

مَردم از ترس است، اگر خود را به کوری می زنند

چشم وا کردم از این مردم، یکی شان کور نیست

می شوم دلتنگ دیدار تو هر تنگ غروب

گر چه غم بسیار، امّا شادی از ما دور نیست.




ارسال توسط اميد علي اسكندرپور
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 184
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 197
بازدید ماه : 184
بازدید کل : 43717
تعداد مطالب : 325
تعداد نظرات : 176
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



استخاره آنلاین با قرآن کریم